... نفس ها را می شمارم
یک
دو
سه...
بد شد ،باز هم هستم
بازی زندگی ادامه دارد.
ناچارم از هر چه هست بگریزم،به کنجی خزیدم اینجا در این گوشه ی مجازی بی تعارف!
سکوتم را بشکنید . روزنه ای باشید به دنیای بی پنجره ام .
دست هایتان پرتوی می شود برای کنار رفتن پرده های تاریکی ام.
به سراغ کلبه ام بیایید چینی نازک تنهایی من نازک نیست انگار از سنگی ست به صبوری کوه!
دردواژه هایم را هر از گاهی در این صفحه ی بی پنجره به تصویر می کشم با نگاه مهرآفرین تان با قلم های جسور و همدلی شیرین تان ،تاریکی سرایم را به نور امید بشکافید.